دایی شهید «علیرضا احمدی» نقل میکند: روزی که علیرضا با زبان روزه به خط مقدم رفت هر چه اصرار کردند روزهاش را باز کند گفت: من میدانم شهید میشوم به همین دلیل میخواهم خدا را با زبان روزه ملاقات کنم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «گلستان ما»؛ شهید علیرضا احمدی، پانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود، پدرش رجبعلی، معمار بود و مادرش حلیمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبدالله زادگاهش واقع است.
خاطرهای به نقل از دایی شهید احمدی
آخرین بار که هردو به مرخصی آمدیم او میخواست یک روز زودتر به جبهه بازگردد. شب قبل هردو با یکدیگر خداخافظی کردیم. صبح روز بعد سوار بر موتور به دیدن من آمد و گفت میخواهم شما من را تا ترمینال بروی وقتی علت را جویا شدم گفت: دایی جان من میدانم این سری که به جبهه بازگردم شهید میشوم به همین دلیل از شما خواستم بیشتر پیش من باشی.
فردای آن روز وقتی به منطقه رفتم خبر شهادت علیرضا را به من دادند. دوستانم به من گفتند: علیرضا با زبان روزه به خط مقدم رفت. هرچه اصرار کردند که روزهاش را باز کند گفت: من میدانم شهید میشوم به همین دلیل میخواهم خدا را با زبان روزه ملاقات کنم.
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد